قدس آنلاین/ فاطمه زارعی: نظام آموزش عالی ما با اینکه نقاط قوت فراوانی دارد و بهترین دانشگاه هایش مثل شیراز، تهران، صنعتی شریف و صنعتی امیرکبیر در میان سایر دانشگاه های خارجی رنکینگ های درخشانی به دست آورده است اما هنوز نقاط ضعف بسیاری را در خود دارد که از چشم هیچ دانشجو، استاد دانشگاه و مسوولی پنهان نمی ماند. مشکلات ریز و درشتی که همه به آن اذعان دارند.

۸۰۰ هزار تا  ۹۰۰ هزار مدرک آموزش عالی در سال تولید می شود

دکتر فروهر فرزانه استاد دانشگاه صنعتی شریف به مهمترین چالش های آموزش عالی ایران در سی سال گذشته می پردازد.
وی می گوید: نظام آموزش عالی ایران در دهه های اخیر دچار تحولات بزرگی شده است. میلیون ها جوان کشور در موسسات بزرگ و کوچک آموزش عالی اعم از دولتی و غیر دولتی مشغول به تحصیل شده اند. مستقل از آنکه کیفیت کار این موسسات چگونه بوده است، صدها هزار نفر وارد دوره های تحصیلات تکمیلی ( اعم از کارشناسی ارشد و دکترا)  شده اند. در کشوری که تا چند دهه پیش تولیدات علمی به چند صد مقاله بین المللی در سال نمی رسید اکنون بیش از بیست هزار مقاله بین المللی در سال تولید می شود. البته قضاوت در مورد کیفیات این مقالات نیز بحث جداگانه ای را می طلبد. اما پرسش این است این گسترش کمی قابل توجه در این سال ها آیا آسیب هایی را نیز به همراه داشته است؟ آیا این گسترش همراه با برآورد نیاز های ملی و بازار اشتغال بوده است؟
وی ادامه می دهد: ظرف سی و هشت سال گذشته تعداد موسسات آموزش عالی از حدود یکصد به حدود 3000 موسسه و تعداد دانشجویان از حدود 150 هزار نفر به حدود 4.8 میلیون نفر رسیده است. تعداد اعضای هیات علمی نیز از حدود 7000 نفر  به حدود  70 هزار نفر و کل بودجه و اعتبارات آموزش عالی کشور از حدود 3 میلیارد تومان به حدود 9000 میلیارد تومان رسیده است. در ابتدا این ارقام شگفت آور و افتخار آمیز به نظر می رسند اما با کمی دقت بیشتر به نتایج عجیبی می رسیم!
وی به یک تقسیم بندی در همین باره اشاره کرده و می افزاید: اول اینکه تعداد دانشجویان حدود 32 برابر شده و تعداد موسسات نیز حدود 30 برابر شده است. علاوه بر این سرانه استاد به دانشجو از یک به بیست و یک( 21/1 ) به حدود یک به شصت و نه (69/1 ) تنزل یافته است. در این میان مجموع اعتبارات و درآمدهای آموزش عالی از حدود 0.6%  تولید ناخالص داخلی به حدود 0.65% تولید ناخالص داخلی رسیده است. یعنی بر این مبنا رشد قابل اعتنایی نداشته است( در حالیکه تعداد بهره برداران 32 برابر شده است). نکته  سرانه اعتبار آموزش عالی بر دانشجو به نرخ ثابت( بر مبنای یک ریال 1357 برابر 1000 ریال 1395) * به حدود 11/1 ( یک یازدهم) 38 سال پیش رسیده است! یعنی سرانه اعتبار برای هر دانشجو از 20000 تومان بر دانشجو بر سال در سال 1357 ( معادل 20 میلیون تومان 1395)، به حدود 1.875 میلیون تومان بر دانشجو در سال1395 رسیده است، که این رقم اخیر تقریبا معادل 1800 تومان 1357 (به نرخ ثابت) است، یا همان یک یازدهم!
به گفته این استاد دانشگاه صنعتی شریف، ارقام اعتبارت کل بدین معنا است که  ظرف 38 سال گذشته شاید اعتبارات آموزش عالی به نرخ ثابت تقریباً 3 برابر شده اما چون تعداد دانشجو 32 برابر شده است لذا این نزول فاجعه بار در سرانه آموزش عالی مشاهده               می شود! البته این نسبت در دانشگاه های دولتی مقداری بهتر یعنی حول و حوش سرانه 6 میلیون تومان بر دانشجو بر سال است  اما در دانشگاه های غیر دولتی در حدود 1.7 میلیون تومان بر دانشجو بر سال است.
دکتر فرزانه در ادامه این سرانه ها را بعضی دیگر از دانشگاه های بزرگ دنیا مقایسه کرده و می افزاید: سرانه اعتبار بر دانشجو در دانشگاه های انگلستان مابین 20 هزار دلار تا 30 هزار دلار بر سال و سرانه اعتبار بر دانشجو  در دانشگاه های آمریکا و کانادا بین 30 هزار دلار تا 50 هزار دلار در سال است. سرانه اعتبار در بهترین دانشگاه های جهان مانند استانفورد آمریکا  یا دانشگاه صنعتی( سلطنتی) استکهلم KTH  سوئد حدود 300 هزار دلار در سال است. حتی در بعضی کشورهای رقیب منطقه ای ما مانند ترکیه، عربستان سعودی و... در دانشگاه های پیشرو خود سرانه 6000 تا 20000 دلار است که گاه 6 برابر دانشگاه های ما هزینه می کنند. سرانه اعتبار بر دانشجو در بهترین دانشگاه ایران حدود 10 میلیون تومان یا حدود 3000 دلار در سال است( یکصدم  بهترین دانشگاه های جهان).
وی اظهار می دارد: اگر از جهت نسبت اعتبارا ت به تولید ناخالص داخلی قیاس کنیم( که عدالت در قیاس مراعات شده باشد) در بیشتر کشورهای پیشرفته جهان میزان اعتبارات آموزش عالی بین دو تا سه درصد تولید ناخالص داخلی است. از سویی دیگر در این کشور ها تعداد دانشجویان نیز دو تا سه درصد جمعیت را تشکیل می دهد. لذا سرانه دانشجویی در کشورهای پیشرفته چیزی قریب به یک واحد تولید ناخالص داخلی بر دانشجو بر سال است.
وی خاطرنشان می کند: امروز شش درصد جمعیت کشور دانشجو است و 0.65% تولید ناخالص داخلی به آموزش عالی اختصاص می یابد بنابراین سرانه دانشجویی در کشور ما چیزی نزدیک به 0.1 (یکدهم) واحد سرانه تولید ناخالص داخلی بر دانشجو بر سال است! یعنی ما حتی به نسبت توان مالی خودمان هم داریم یکدهم هزینه سرانه معقول را در آموز ش عالی می کنیم.
به گفته وی،  در دانشگاه های بزرگ فعلاً  نزدیک به 80 درصد اعتبارات صرف حقوق و دستمزد و امور جاری می شود. دیگر جای زیادی برای هزینه کردن در مقوله پژوهش و فناوری نمی ماند. در بیشتر دانشگاه های ما تقریباً هیچ امکانات زیر بنایی برای توسعه فناوری پیشرفته وجود ندارد. امکانات عبارت از کلاس است و کتابخانه و آزمایشگاه های آموزشی و کلاسیک. کشور در فناوری های نوین و بزرگ مانند فناوری نیمه هادی ها، میکرو الکترونیک و مدارهای مجتمع، سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر، ارتباطات و فناوری اطلاعات، انرژی های پاک و تجدید پذیر، مواد پیشرفته، میکرو ماشین ها و مکاترونیک، صنایع هواپیمایی و هوا- فضا، فناوری زیستی و ژنتیک، زمین شناسی و سنجش از دور و... بسیاری فناوری های پیشرفته دیگر زیربنای قابل ملاحظه ای، حداقل در دانشگاه ها ندارد.
دکتر فرزانه درباره گسترش آموزش عالی در مناطق دور دست، می گوید: با گسترش آموزش عالی در بعضی مناطق دور دست بدون امکانات و زیر بناهای لازم، بدون کادر هیات علمی کافی، بدون امکانات آزمایشگاهی و کارگاهی کافی، و گاه حتی بدون زیربناهای کافی، یک آموزش عالی رقیق و بی کیفیت در سطح کشور گسترده شده است. دوره های تحصیلات تکمیلی بدون اعتبارات پژوهشی، گسترده شده اند. دانشجویان دوره های تحصیلات تکمیلی بدون پشتوانه مالی و علمی و کافی کار می کنند.
وی ادامه می دهد: برای بیشتر دانش آموختگان آموزش عالی، بخصوص در بخش غیر دولتی فرصت های شغلی مناسبی وجود ندارد. این آموزش عالی فقیر و کم امکانات  به پدیده مهاجرت دانشجویان نخبه دامن می زند. البته در این میان تولید مدارک آموزش عالی در کشور به اوج خود رسیده است. شاید اکنون نزدیک به 800 هزار تا  900 هزار مدرک آموزش عالی در سال تولید شود.

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.